کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


سخنان امام علیه السلام با حضرت زینب (س) در شب عاشورا

درباره : روایت های خروج از مدینه تا شب عاشورا
منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۱۵۳

از امام سجّاد علیه‌السلام نقل شده که در شب عاشورا من سخت بیمار بودم و عمّه‌ام زینب سلام‌الله‌علیها در خیمه‌ام در حال پرستاری از من بودندکه پدرم به خیمه خود یا به روایتی به خیمه‌ای دیگر رفتند و به همراه جَوْن بْنِ حُوَیّ غلام ابی‌ذر غفاری[1] مشغول تیز کردن شمشیرشان بودند و این اشعار را زمزمه می‌کردند: 

يَا دَهْـرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خـَلِيـلٍ             كَمْ لَكَ بِـالْإِشْـرَاقِ وَ الْأَصِيلِ‏   

مِنْ طَالِبٍ وَ صَـاحِبٍ قَتِـيل[2]ٍ             وَ الـدَّهْـرُ لَا يَقـْنَـعُ بـِالْبـَدِيلِ‏


وَ إِنَّمـَا الْأَمـْرُ إِلَـى الْجَـلـِيل             وَ كُـلُّ حَـيٍّ سَـالِـكٌ سَبِـيلِ

اى روزگار اف بر تو باد! چقدر صبح و شام، دوست و جوينده (حقّ و حقيقت) را مقتول و شهيد مي‌كنى؟ روزگار به عوض و بدل گرفتن قانع نمى‏شود. جُز اين نيست كه اختيار امر(بدست قدرت) خداى جليل است و هر شخص آگاه بيدارى طريقه مرا خواهد پيمود.

امام سجّاد علیه‌السلام فرموده‌اند که بغض گلویم را گرفت امّا تحمّل کردم ولی عمّه‌ام حضرت زینب سلام‌الله‌علیها نتوانستند و سراسیمه و پا برهنه به بیرون از خیمه و به نزد اباعبدالله رفتند و فرمودند: وَا ثُكْلَاهْ ! لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ ! الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِيَ الْحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِينَ وَ ثِمَالَ الْبَاقِينَ؛ اي‌كاش مرگ به سراغ من مي‌‌آمد! امروز مادرم فاطمه سلام‌الله‌علیها، پدرم علي علیه‌السلام و برادرم حسن علیه‌السلام كشته شده‌اند! اي جانشين گذشتگان و اي بزرگ بازماندگان. پدرم فرمودند: يَا أُخْتَاهْ!  لَا يَذْهَبَنَّ بِحِلْمِكِ الشَّيْطَانُ؛ خواهر جان! نكند شيطان صبر و تحمّلت را ببرد. عمّه‌ام زينب سلام‌الله‌علیها فرمودند: أَسَتُقْتَلُ نَفْسِي لَكَ الْفِدَاء؛[3] كشته مي‌‌شوي برادر؟ جانم فدايت باد! امام علیه‌السلام پاسخ دادند: لَوْ تُرِكَ الْقَطَاةُ لَنَام؛[4] اگر مرغ قطا را در آشیانه‌اش می‌گذاشتند، آسوده می‌خوابید. حضرت زینب سلام‌الله‌علیها پاسخ دادند[5] که همین موضوع قلب مرا بیشتر می‌سوزاند و سیلی به صورت زدند[6]و چنان ناشکیبایی کردند که از هوش رفتند. اباعبدالله به سراغشان رفته،آب به صورتشان ریخته و آرامشان کردند و فرمودند: يَا أُخْتَاهْ ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ وَ اعْلَمِي أَنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ يَمُوتُونَ وَ أَهْلَ السَّمَاءِ لَا يَبْقَوْنَ وَ أَنَّ كُلَّ شَيْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ الَّذِي خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ يَبْعَثُ الْخَلْقَ وَ يَعُودُونَ وَ هُوَ فَرْدٌ وَحْدَهُ. أَبِي خَيْرٌ مِنِّي وَ أُمِّي خَيْرٌ مِنِّي وَ أَخِي خَيْرٌ مِنِّي وَ لِي وَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللَّهِ؛ خواهر جان! از خدا بترس و صبوري كن و از خدا تسلّی بخواه؛ بدان که زمينيان همه مي‌‌ميرند و آسمانيان نمی‌مانند؛ هر چیزی فانی می‌شود، مگر خدای تعالی که به قدرتش همه را خلق کرده و زنده می‌دارد و فقط او یگـانه است. جـدّ، پـدر،

 بودند؛ امّا همگی از دنیا رفتند و هر مسلمانی باید به او تأسّی کند و امام علیه‌السلام در ادامه می‌فرمایند:[7] يَا أُخَيَّةُ! إِنِّي أَقْسَمْتُ فَأَبِرِّي قَسَمِي لَا تَشُقِّـي عَلَـيَّ جَيْباً وَ لَا تَخْمَـشِـي عَلَـيَّ وَجْـهاً وَ لَا تَدْعِـي عَلَـيَّ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَكْت؛ ای خواهر جان! تو را قسم می‌دهم و باید به سوگندم عمل کنی که در مرگ من گریبان چاک نکنی و صورت نخراشی و بعد از کشته شدنم شیون و فریاد نکنی! [8]

 

[1]. در لهوف، الفتوح، مقتل امام حسین، مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، اَلْمُنْتَظَمْ، مُثیرُالأحْزان و ناسخ التّواریخ این موضوع بدون نام بردن از امام سجاد و غلام ابی‌ذر در هنگام ورود به کربلا ذکر شده است. در وقایع الأیام و دمعة الساکبه نیز در هر دو مکان و در دو روایت آمده است. همچنین در تاریخ الامم والملوک، تاریخ یعقوبی و مقتل جامع بی اشاره به غلام ابی‌ذر و تیز کردن شمشیرآمده است پدرم وارد خیمه ما شد. ضمناً درکتب مختلف در خصوص نام این غلام اختلاف است که ما به جهت اختصار به آن نمی‌پردازیم.

[2].  این مصرع در بعضی مقاتل همچون الفتوح، البدایة والنهایة، تاریخ الامم والملوک، ارشاد، الکامل فی‌التاریخ، مَقْتَل خوارزمی، کامل بهائی و مقتل جامع: « مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيل» ذکر شده است. ضمناً بیت سوّم نیز در مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ و مُثیرالاحزان: « وَ كُلُّ حَيٍّ فَإِلَى سَبِيلٍ ـ  مَا أَقْرَبَ الْوَعْدَ مِنَ الرَّحِيل» و در لهوف: « وَكُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِ ـ مَا أَقْرَبَ الْوَعْدَ مِنَ الرَّحِيل». ذکر شده است. در اَلدُّرُ النَظیمْ  فقط بیت اول آمده و درتَجارِبُ الاُمَم هم اشعار ذکر نشده است.

[3] . جمله أَ سَتُقْتَلُ نَفْسِي لَكَ الْفِدَاء در بعضی از مقاتل نیامده است.

[4]. این ضرب المثلی است در عرب که امام با گفتن این ضرب المثل فرمودند چاره‌ای ندارم و نمی‌گذارند که من برگردم.

[5]. در لهوف، الفتوح، مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، مقتل امام حسین و ناسخ التّواریخ آمده در این لحظه حضرت زينب(س) فرمودند: يَا أَخِي هَذَا كَلَامُ مَنْ أَيْقَنَ بِالْقَتْلِ؛ برادر جان این سخنان از طرف کسی گفته می‌شود که به کشته شدن خود اطمینان دارد و امام پاسخ دادند: نَعَمْ يَا أُخْتَاهْ؛ بله خواهر جان، سپس حضرت زینب رو به اهل خيام کردند و فرمودند: وَا ثُكْلَاهْ يَنْعَى الْحُسَيْنُ إِلَيَّ نَفْسَهُ. اي واي ببينيد حسينم دارد از مرگ خویش خبر مي‌‌دهد. زنها گریه کردند، سیلی به صورت زدند و گریبان چاک کردند و امّ كلثوم آمدند و ناله زدند: وَا مُحَمَّدَاهْ وَا عَلِيَّاهْ وَا أُمَّاهْ وَا أَخَاهْ وَا حُسَيْنَاهْ وَا ضَيْعَتَنَا بَعْدَكَ. البته در لهوف این گزارش در دو روایت مجزّا ذکر شده  ولی ما در این کتاب در قالب یک روایت آوردیم.

[6]. در لهوف، الفتوح، مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ  و مقاتلی که روایت آن‌ها را نقل کرده‌اند سیلی به صورت زدن با عبارت« قَالَ: وَ بَكَى النِّسْوَةُ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ وَ شَقَقْنَ الْجُيُوب» به دیگر زنان اهل خیام نسبت داده شده است نه حضرت زینب.

[7]. درلهوف، مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، وقایع الأیام و مقتل مقرّم این ندا خطاب به جمع آمده که ای کلثوم، ای رباب، ای... و در البدایة والنهایة نیامده است.

[8]. تاریخ الامم والملوک ۵/۴۲۰؛ مقاتل الطالبیین ۱۱۳؛ تاریخ یعقوبی ۲/۲۴۴ و۲۹۳؛ الارشاد ۲/۱۳۸؛ تَجارِبُ الاُمَم  ۲/۷۶؛ الفتوح ۵/۸۴؛ مَقْتَل خوارزمی۱/۳۳۸؛ الکامل فی‌التاریخ ۱۱/۱۶۵؛ البِِدایَة والنَّهایة ۸/۱۷۷؛ اَلْمُنْتَظَمْ ۵/۳۳۸؛ إعْلام الوَری۳۳۷؛ تاریخ یعقوبی۲/۲۴۴؛ اللهوف۷۰؛ مُثیرُالأحْزان ۱۷۷؛ کامل بهائی ۶۲۳؛ روضة الواعظین۳۰۲؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۲۵۳؛ بحارالأنوار۴۵/۲؛ منتهی الآمال ۴۰۶؛ نفس المهموم ۲۰۵؛ مقتل امام حسین ۱۱۵؛ قمقام ۳۸۴؛ جلاءالعیون ۵۵۳؛ مقتـل مقرّم ۱۶۴؛ ناسخ التّـواریخ ۳۶۱؛ وقـایع الأیام ۱۵۳ و۳۰۰؛ مهیج الأحزان ۲۳۸؛ دمعة الساکبه ۳۵۰؛ مقتل جامع ۱/۷۲۹. توضیحات: این گزارش در الفتوح، مقاتل الطالبیین، کامل بهائی و تاریخ یعقوبی کمی مختصر‌تر و در تَجارِبُ الاُمَم و اَلْمُنْتَظَمْ  کاملاً به اختصار آمده است. در روضة الواعظین هم فقط اشعار اوّل  امام آمده است. ضمناً در بعضی از مقاتل نیز تقدّم و تأخّر جملات این روایت با هم متفاوت است.